Mystery: Suspense: The Lazarus Phenomenon: : A Private Investigator Mystery Crime Thriller: (horror, thriller, science fiction, mystery, police, murder, ... (Marie Avalon Mystery Crime Series Book 1)

Home > Other > Mystery: Suspense: The Lazarus Phenomenon: : A Private Investigator Mystery Crime Thriller: (horror, thriller, science fiction, mystery, police, murder, ... (Marie Avalon Mystery Crime Series Book 1) > Page 85
Mystery: Suspense: The Lazarus Phenomenon: : A Private Investigator Mystery Crime Thriller: (horror, thriller, science fiction, mystery, police, murder, ... (Marie Avalon Mystery Crime Series Book 1) Page 85

by Josh Law


  قلب او متوقف شد وقتي هم كه سرانجام به بالا نگاه کنید.

  "رنه!" صدايش ترک میخورند. لرزش نافذ او پژواک خاموش فرياد بکشيد!، سنگ مرمر و شيشه است و ديوارها پر است.

  رنه را به طرف او پريد و صورتش رنگ در یک زیرسیگاری. چشمان خود را به روي خود ديد هموزن چه بود.

  لوح مرمري نيكولا را خواند كه "Avalon" 1998-2015 را به پهلو خوابيده بود كه در مقابل ديوار است.

  "اوه خدا!" رنه كاستي به زانو، جویدن كتابخوان پایین شست خود را قي كنند.

  مقبره به صورت شكسته شده بود.

  * * *

  از Durango پلیس به صحنه شتافتند. كل آرامگاه صبرى بود كه نوار زرد رنگ احتیاط است. علي رغم اصرار هاي كوپ روزهايش، رنه و مايل بودند كه الكس را ترك كند.

  "خانواده بود! نوع ..." رنه فوتبال ازبکستان را به عنوان ماموران به زور او را از صحنه است.

  "شما به فاستر متخذه، در منزل درست است؟" رييس پليس Riggs سومین افسر جوان با تشويق او به شانه، صبر کنید.

  "درست است. رنه Vierra" او سر وسازمان است.

  "خب، او بماند.".

  "كودك ماند. پسر آنها را دزديده ام گور بهترين دوست." رنه jutted چانه اش را بيرون آورد. Jijm الكس روی کف سرد و لبان ارغواني تبديل بيش از بيش از شوک سرد است. كوپ را آزاد كردند و او را به جاي رنه حافظماش مىكريخد بزغاله، در كنار او زانو زد و او را در کاریکه protectively آغوش.

  خب، "الكس".

  پژوهشگران از اختياراتي رسيدند. صداى آنها را به عنوان صداى آنها را اندوهكين گور. الكس حفر شده انگشتان خود را در آن كف بتون تا خون اى شيميايى از بستر ناخن است. رنه انعکاسش شانه اش را نبازد. یکی از " پرزش forensics تابوت را روی کف اتاق. آنها فقط در حال بررسی آسیب به آن است. اين بود كه يك دزدي يا گور بيحرمتي ساده است؟ كساني كه ميخواهند به گور درثارد پياده محل خدممت خالى شده خيلى بيشتر از 17 ساله پسر؟

  تابوت را چدبار بر سست كردن درب آن مربوط است. آنها باز است، با تسهيل در رنه مشكوك و الكس. كودك شروع به hyperventilate به رغم تمام تلاش به سرمای نگاه کنید.

  سكوت فراگرفت. آنها واقعاً خيره به تابوت 1162. خالی بود.

  ان میگویند چهره افسر اختياراتي كه به مرمر سفيد تبديل شد. او انگشت خود را در امتداد ترسیم شده بر روی درب تابوت، رشد، با چشمان بازتر به دوم است. وي برداشت پنبه در بزاغ توري كه در ته صف کشيده و با خون بيرون مي آمد.

  "درب را زيرورو شل شده بود با انگشت پا به اندازه يك مرد 10 كفش رانده شده است. خطوط وجود دارند که رگه هایی از دانشور در درب دستگاه. خون را در تور اى شيميايى از gashes در تابوت را به سقف. اين 48 ساعت معرفی شدند".

  رئيس پليس راه خود را به جلو هل داد.

  "شما چه کرده باشند، به ان میگویند حاکی است؟".

  ان میگویند بلعيده و گوته را در رنه نگريست و الكس.

  "این آقا، تابوت شكسته بود، باز از داخلان میگویند " را بر لبان كبود كرده بود.

  "آقا، اين بار از گاو است. به گزارش پزشك قانونى براى نيكولا Avalon فقط در کامپیوتر را بالا کشیده است. كودك شدم در شكايتی اصابت کرد و 7 ماه پیش اجرا شود." يك افسر، آب دهان را کاملاً متنفر است.

  "برهان، راجرز می خواهید؟ من نمونه های دی ان آ!" را در چشمانش درخشيد مخالفتي ان میگویند. او به آنها گفت که سبعيت اين شوخی نيست و يا حتي بي كفايتي است.

  آنها دهد وآنان می توانند دور موتورها را به داخل خزيد و آن را به صورت کارت به کامپیوتر متصل شده باشد. بنگريد! یک عکس سیاه و سفید رنگ باخته نيكولا صفحه کامپیوتر ظاهر شده است.

  "خداي من!" رييس پليس به زانو بزنیم با يكديگر را آغاز كردند.

  راجرز blanched.

  "بنابراین، این یعنی کاریکه...- دهان خود را در لرزش کف دست.

  "نيكولا Avalon را شكستند از گور او را بيش از 48 ساعت پیش است." پس از پایان برای ان میگویند.

  وی گفت: "محال است!" افسر Dawes.

  به اطراف نگاه كنيد! چه چیز دیگری نیاز دارید، یک علامت نئون؟! اليعازر بيرون است، خانمها و آقايان. چرا و چگونه؟ ما داریم که بفهمیم. همه به پشت سر به ایستگاه. زمان مضاعف بود." عمده مخالفتشان Riggs انگشتان خود، گله داري، تماشاگران را از صحنه دور شد.

  فصل 1:

  چه شورانگيز كه انجيل تاريخ اسبهای عربی محسوب می شود - 1 ماخ 69 به پایین Durango پیچیدند و به خيابان اصلي. ارايش مو براي كليساي سانتا بود بچه را به خانه خود بيانكا درست در خارج از محدوده شهر.

  در مسافرتها آجودانهايش آسمان کلورادو و گرد و غبار. مثل این جاده دمشق بودند، افسران با گرد و غبار grit نابينا بودند و A, Ijj شدند همهمهء يكنواخت گفتگو با غرش موتور خود شد.

  او ح6 لr خارج از کابین است. تلمبه هاي او را به داخل خاک حفر شده است. دم در سنگر كت چرمي اش گرفتار طوفان و زمستان را فاش كند او را منفجر و در قلب هايتان ميليونرهاي کراوات شلوار جین است. John Lennon سبک سایه رنگ چشمان خمار بود.

  مرلين مونرو Avalon را در مطالعه تعداد زیادی از آنها را تحويل داده، دستها در پشت سر او مثل مته گروهبان. همه منتظر بودند او را به حرف راحت شد، اما او هيچ گاه به اين فرماندهي را نگشود. از يك سو با او انگشت گذاشت و به آشغال ها موهاي بور، او كه چهره ارايش مو براي ايوان.

  "رنه Vierra جایی است که من می توانم با او حرف بزنم؟" پرسيد، افسردگی بور كه تكيه كرده بر ریل های، بطری کوکاکولا را به لبانش فشردم.

  از حيث نگاه بور و چانه اش.

  "نگاه شما"؟

  "سلام خانم Vierra. تلفنی صحبت کنیم؟" مرلين مونرو لبخند زد.

  "درست است. شما فرد مفقود شده را حس کارآگاهی خصوصی دكتر سويفت درباره آن صحبت كند." رنه سرى را بخواهی او را ببينم.

  "شنيدم شما یک بچه کوچولو روی شل شوند؟".

  "هه...! بله، آن را به صورتي شورانگيز است. Nicky كودك خوب است، هرگز درد پرواز كند، اما او هميشه یک مشت. هرروز به ل
غزش backdoor را خارج از منطق پوشالی کشيد و استخر پس از قيود شب گردي. هرگز فکر کردم ببینم به روز هنگامي كه يبش از عشق آباد...خودش...خب، قبر، خانم".

  Avalon متحير بود كه اگر اين كار ممكن است يك لب بد خواند.

  "گور" است؟

  رنه خنديد.

  "نه، حق را شنيده ايد. فكر آن راحتتر خواهد بود تا شکستن آن قسمت را شما در فرد است. Nicky...او كشته شدم حدود 7 ماه پیش پیاده از مدرسه به خانه است. اصابت کرد و آن را اجرا کنید. پوليس ناميدن يك vehicular آدمكشي" او شانه بالا انداخت و لرزان نفس گرفت.

  " ادامه دارد 72 ساعت قبل...در forensics میرسد فکر میکنم...به او...uhh درگرفت. مثل تابوت و او را از آرامگاه او در خودش كرده ايم".

  مرلين مونرو سايه اش مضراب را از چهره او فك پائين است.

  "منظورم این است که شما مثل این که باغ، تنوع اليعازر"؟

  "من به سختی با آن را نيز به من اعتماد كن. - خوب او را یافتند، همه اين بچه ها هم مثل خودم هستند، می دانید؟ به آنها متصل می شوید. هيچ يك بيش از Nicky. صادقانه بگويم، من در چارچوب تو را استخدام كرد. گناهي ندارد. اما انجيل بود. بنظر میرسد که پزشک اطفالم را كه بعد از من به شما توصیه می شود همه مالكين".

  گويي را احضار كرد، قد بلند و باريك زنجبیل در دست ظاهر شد و به روى پلكان جلوى او را نواختند و دندان بر روی لبه پایینی تنظیم شده است.

  "كلمه"، رنه؟

  "البته. بفرمایید.".

  "و من فقط نگران الكس. فکر میکنم مبادا catatonic متجدد است. من مایلم به او مرتكب شده اند تا اين همه ضربات شده است." اين پزشک اطفالم لبخند مي زد، دانستن آنچه او صدایش خوب وبد.

  "وای خدای من، نه! او مرا بكشد اگر من او را در بيمارستان بسترى است!" رنه Psych مثل او آب دهان خود را قورت بدهید سعی كرة زمين است.

  " شرم در آن است. فقط برای چند روز است؟".

  "دكتر سويفت، نگرانی های شما قدردانی می کنم. فقط احتیاج دارم...پسر من باشد، با من باشد؟".

  سويفت برگزار می شود دستش را در يك مسير آرام و تسليم مسخره در سراسر لبخند بر چهره اش بود.

  "درك مي شود. اما او در حال خاموش کردن بد است. من میخواهم بروم تا آنجا كه بگوييم ترک میخورند، لااقل اینطوری هستم بيشتر متوجه نشدم. استراحت، او را بفهمد؟ اوه، نيكولا نشان می دهد و اگر زودتر از دور بعد، به سهولت به آن، "الكس" صحيح است؟

  "تو فهميدی!" رنه عصبي ثوخيثان عوعائى درگرفت.

  "اين عجيب است. باید بگویم من به آخرين شرطهاي Grandad دلار این است که شايد اليعازر سرخجه است. تقريبا تازگي نداشت، مسلما هرگز شنيده بودند كه بعد از اين مدت. هنوز هم تنها میتوانم رقم توضيح داد." دكتر سويفت يلإن چانه اش، چشمان دور با مشکل است.

  "اليعازر سرخجه چيست؟" گفت: مرلين مونرو بود. متحير بود كه اگر يك اصطلاح پزشکی برای همه چیز و به آشپزخانه منجلاب' است.

  دکتر به چشمان روشن را با جذبه است.

  "اوه، سلام، شما باید حس کارآگاهی Avalon! من همیشه می خواستم تا شما را ملاقات كند. مجموعه فن های هنگفت از بلاگ شما!" او مى شتافتند و هر دو دست او را تكان داد.

  "آه، خوب مرسی. متحير شدم كه خوانندگان آن 3." بودند.

  همه خنديدند. دكتر سويفت شانه بالا انداخت.

  "من ممكن است يكي از معدود است، اما من يك اقليت، وقف ميجنگيدم.".

  "لطفاً. من مرلين مونرو" مي ناميم.

  سپس "مرلين مونرو" سويفت سرخ شد. مرلين مونرو مي يافتند، به شايان ستايش شود.

  "شما باید، قديس حامي Durango؟ مگر با ته لهجه، باید بگویم شما از غرب لندن" مرلين مونرو ناديده گرفت.

  "برترين مارك! اما خدا نه! من فقط دکتر برای بچه ها اینجا است. لوكاس سويفت. اين واقعا يك افتخار و حس کارآگاهی است. منظورم اين است كه مرلين مونرو" بود.

  او خنديد و سرش را تكان داد.

  - چه سرخجه، اليعازر دکتر؟".

  "خوب، به سادگی آن را بگذارم، هنگامي كه يك فرد غير ذيروح خود حياتي مي شود پس از آن همه در راستاي احياي آنها متوقف شده است. معمولا تنها اتفاق بیفتد در مباحثى كه در آزمایشگاه کشته شده اند، برای چند دقیقه. در آنجا بوده اند که چند مورد از آن را چند روز پس از مرگ، برسانم. با اين حال هنوز ضبط نشده است هرگز به عنوان نيم سال ميگذرد موضوع برچيده شد. پس از مدتی گلوله می دانم. اين بهترين راه است." يا حدس میزنم

  "فکر کنم شما به خوبي اينجا مال من است. من به صورت استراحت كنم." مرلين مونرو سرش آويزان بود در صرف نظركرد مسخره است.

  "آن قدر سریع نیست. پسر مرا به خارج از كشور وجود دارد، از طريق traipsing وحشي است. شما بهترين اشتباه احمقانه ما داریم که در کار است. نگذارید." رنه پایین به من لبخند مي زد، شاد را برای نخستين بار در ماه. او براي نشستن مرلين مونرو به دنبال او و رهبري او را به داخل خانه شد.

  * * *

  در مركز رمان خانة دهقاني، رئيس Riggs نشستم جلوی یک دختر نوجوان می نمودم. او خره! بلند و آزمايشهاى ژنتيكى مى پیچیدند و به چشمان نمl mascara صداى بند است.

  "نگاه كن! من هیچ چیز نمیدانم! Nerd است مثل قرون وسطي پيش درگذشت. هيچ كس در آنجا به مسئوليتهايش spooked خاموش!" او را به قدر كافی مال و اروپافرستاده خواهند انگشتان ران او مخالف بود.

  "خوب، شروع میکردم تحرلف من بودید، کمی مش. بخاطر دارم که او به من و شما نياز به همكاري كامل شود." قاضي القضات Riggs سياحاني بود كه پلكهايش را فرسودگي است.

  "چرا؟" از او مى پيچيد bestie سرش را با يك انفجار و يك snicker snarky كه حباب تركيد obnoxiously.

  "صبر کن، من فراموش کردم. Nerd در آن دوره صحبت نمی شود. من بد!" بر لبانش ناراحت خواهS a با کف دست.

  "گوش کن، خیلی مواظب باشیم مثل عروسک چهره است. من دوست دارم شما هم بنشینید تا آن زمان در زندان شهرستان قالب رشد خاموش شروع شد تا به پایین لب، اما اعتراف مي كنم كه حتي با کمی اغراق است. واقعا یک سوال ساده بود و و
قتی که به آن پاسخ داده ام که می توانید به عقب برگردید تا اسپری مو 20,000 freaky کنید. آیا شما میدانید یا نيكولا Avalon؟".

  مرلين مونرو در دالان ورودي متوقف شده است. او در يادداشتي كه ذهني پسر گمشده همان علم نمى رفت. خوب، آن را بخاطر آسان خواهد بود.

  "فامیل! برای صاف یا عمده شما در انجام وظيفه براي بيمارانش اماله تجويز خام بعد از ۵ ماه!" رنه مخالفتشان انگشتان است.

  "وای خدای من! بله، افسر. بله، من کاملا نيک مي دانست. و همه هم کرده باشند. او در حال...Uh بود، مانند valedictorian طبقه ما تا آن روز را هم به صورت roadkill سالى مى افكند." دست بالا را در تسليم كردند.

  "بسيار خوب، حالا ما چطوري میشود. من مى دانستم راجع به این معنی است که برخي از اماكن منتظر میمانیم. برای فر مان( ستيرنگ کجا فکر کنم باید بگویم بعد از رفتن او به بیرون تازه از گور او را " لیچ استدلال کرد؟ کجا بروم Nicky Avalon لگد آن وقتي كه در سرما، گرسنه و تابوت سنگی تیز است؟ " رئيس Riggs سر خم زانوان در منافع را تجديد كرد.

  "مثل من دوست دارم بدانم؟ جدی می پرسم، شما بايد "الكس".

  "الكس، پس كجاست؟ من تقاضا خواهم كرد." او به مرلين مونرو به جلو قدم گذاشتم.

  "صفا. موفق باشید. او را تبديل به يك روبات است." چشمان فامیل غلت خورد.

  "فقط به من بگویید کجا است؟" مرلين مونرو آغوش تحويل داده شد.

  "آه، پس شما شخصي را بازجو، اهه؟ مصلوب كردن مسيح فرا رسيده است و در ستايش خداوند. برنامه استرتژیک برای شما اگر شما بتوانید كودك به حرف بزند. او را به بالا مواجه هستيم." قاضي القضات مكه در سرش نشان داده شده است.

 

‹ Prev