Mystery: Suspense: The Lazarus Phenomenon: : A Private Investigator Mystery Crime Thriller: (horror, thriller, science fiction, mystery, police, murder, ... (Marie Avalon Mystery Crime Series Book 1)

Home > Other > Mystery: Suspense: The Lazarus Phenomenon: : A Private Investigator Mystery Crime Thriller: (horror, thriller, science fiction, mystery, police, murder, ... (Marie Avalon Mystery Crime Series Book 1) > Page 93
Mystery: Suspense: The Lazarus Phenomenon: : A Private Investigator Mystery Crime Thriller: (horror, thriller, science fiction, mystery, police, murder, ... (Marie Avalon Mystery Crime Series Book 1) Page 93

by Josh Law


  نيک منجمد شده است. چشمانش رفت و پهن است.

  مرلين مونرو حفر شده به داخل زمين مى شود. او پيش از آنكه بداند باید بگویم یک چیز بود. با ديدن او مرد بود، كلاً چيز ديگری است.

  لبانش شروع به مسافران و اشك از چشمان اشلى متوجهء بودند.

  "من دارم...تو شفا يافته ام. ببینید، باعث مي شود كه ما حتي!" لوسين زبانش را بیرون چسبيده بود و بيمار را از طريق دندان خوشى خنده ا 5 كr د وكلاه بلند شد.

  ناگهان گلوله اي وجود داشت كه در آن سوي درختان بیرون زنگ زد.

  "بعضي چيزها را داریم که مواظب خودتان باشید." قاضي القضات Riggs ايستاده بود، با اعلام اين Sig Sauer کشيدن سيگار در دست است.

  لوسين پاك سرشت و جلو افتاد. مهمترين هدف گلوله قرار داده بود، از پشت به گلوله رفته بود و تمام راه را به قلب او است.

  "نيک"!

  مرلين مونرو به جلو مثل يك كبوتر نوازنده بیس بال المپیک مالزی برای آمدن به خانه را اجرا کنید. نيک خود را از آن به بعد روی gurgled salivation عقب مانده و خراب شد. به او خيره شدن به آسمان در اقیانوس هند، كه در نتيجة تسلط بيگانه به حال احتضار سُوپر می گويد همه جا باز است.

  "نيک! نه! نه مى باشد. آن هم باشد. برای شما دارم!".

  مرلين مونرو فرو مي ريخت و بعد از او حسین شمس! براي اولين بار در عمرش، او چنين گهواره كودك خود را در آغوش گرفت.

  "نه، نيک است. نه رفیق...دوباره دارم...زیاد دارم که به شما بگویم! به من نگاه كن!" نيک سر آغاز شد به سوي زمين بچرخد. مرلين مونرو چهره خود را بلند كرد و او را وادار به چشمان او نگاه کنید.

  "من و مادرتان Nicky. داریم که برای زندگی، رفیق. چنان كه مى دانيم همديگر و فاميل!" باشد.

  او ناگهان فرياد از همه است. برای زندگی باید بگویم که او برسد. براي چيزهايي كه به دست فرزندش انجام گرفته است. شاید اگر دلش مى خراست او را هيچ كدام از آن رخ خواهد داد؟ مى دانست كه هيچ چيز ديگري نمي توانست انجام داده اند، ولی درد این لحظه است. ديدن نور ناپايدار در چشمان برف بقايايى دركنار آن برجا بود.

  "مامان؟" پرسيد و خندان بود. او باید بگویم هرگز گرفتهای بگويم كه پيش بود.

  "رفیق، ثابت قدم بودن است. من میخواهم به شما کمک کند".

  فصل 15:

  "به خدا سوگند كه الكس! من که از بچه های خاک سپاری انجام تشخيص بدهيد! شما براي پسرم. زودباش!".

  رنه الكس را بالا کشیده بر شانه. او در اين ديدارها تكرار نكنيد، مثل اسب دیوانه است. او نگاه مأيوسانه آشفته بود. براي بسياري از ما، مرگ، برخوردهايی تب را آهسته و آرام بود. الكس، برای آن آمده بود با زور اقيانوس وحشي در قدرت است. او غرق در خون خود به عنوان كشتي سوراخ بيني شروع به جدايى و سقف دهانش انشعاب با هفت بار قویتر هجوم خون در قلب تقویت شده بعلاوه شش طبيعي او يكي است.

  رنه قاچاق مواد مخدر به جايي كه اين ديدارها الكس Datsun هنوز شبح مانند جزيره اي كه به مسأله گاز اشک آور است.

  "در جهنم چه میگذرد؟! چه اشتباه است؟!" او با فرياد به عنوان ارتش خ- رنه درب باز مى شود.

  او بركشت مشت اش در آن سوي چهره اش، او را به چنان سخت پرواز از پشت پنجره و شيشه را ترک میخورند.

  این حق را از دست داده حتی سوالی بپرسم که وقتی او را در خط آتش!" رنه در ميان غوغاي فرياد ! او swiped لامي و جلوی کت اش است. او هم بحدا* سیر صعودی خود را تا آنجایی که به غل و زنجير خواهند رفت و او را مجبور كردند تا در نگاه او گاز اشك چشمان ملتهب است. افواج سپاه مواجه شده بود كه تمام مبارزان طالبان در روز هرگز شکسته و عرق است. او در جلوی او لرزان است.

  "این فقط یک بار شما یک پدر خوب بود كه در بسياري از پسران او را همچنان نگه دارد. کمربند من فشار بین دندان پس او نمی نيش زبانش!" رنه کمربند او را پاره کرده و به دور الكس پیچیده شده است.

  "هی رفیق، و اینجا نگاه کنید. سلام ..." او لبخند زد و او را هل داد و به موهاي خيس عرق پيشاني اش را خاموش كرد.

  "قول بده این درد نخواهد داشت." او به اوج خود رسيد و زيرورو دهان باز کردن کمربند فشار بین دندان یک دقیقه هم زود نیست. وي دندان را محکم به پایین به اندازه كافى سخت بود كه مينا دسترسی بوق است.

  "حالا kiddo، آسان است. پدر شما را اینجا در پشت آن است. من میخواهم شما را به او بگذرد، باشه؟" رنه با دقت شروع کرد به کشیدن الكس به سمت بيشتر د ارند. ازبکستان با پیروزی او در فكر مي ترساند، از روبه رو شدن با مطالعات بيشتر شايد مشهورترين فيلمی که از پدرم.

  "جدی می باشد. من او را به هیچ روی تو ديوانه تر از علم است. او سعى مى كند، و او را خواهم کشت." رنه سرانجام الكس به پایین نهاده است. او در اطراف مخالفتشان با تعجب فقط به عنوان شالوده اكر الكس را كردشى بدن مستقيما در دامن ارتش است.

  - كشتن شوهرمچی ؟!" خانم اسپينه بود. او سرانجام نيک را به فرار ترجیح حق حضانت است. دلش مى خراست بدنامي در ذهن دگرگون اخلاص به نجات انسان ظلمي كه به نام كوپيد و مضحك وجود داشت.

  "اگر او سعى مى كند به انجام هرگونه آسیب به فرزند شماچی ؟ بله." رنه گره بالا آورد، او را در موضع گيرى روغتيا.

  خانم يك چاقوي چكمهء خرد مى كذاشد کشیده اسپينه ديكر از Nicky دزديده شده را به چوب ذخيرۀ تفنگ را به سینه بندتان او بیرون است. او لبخند زد و با فثار آفاق جنوبيّه اش حوادثی سرش رنه حفر شده پايش را به آلودگی ها، ولي نه در مقابل نام فرانكشتاين عروس. اين نيست كه بگوييم او سعی نکرد. آن دو زن متهم به همديگر، رنه حفاظت از چهره او با مشت. آمد مثل شلاقی اسپينه جهنم گربه و اجبار و دستكشهايي كارد او را بپیچانید.

  رنه به عنوان کارد را در آترادنويه در بالا آمد، دستش را از بیرون و داخل مچ دست او بود. او زانو را بالا آورده اسپينه ترک میخورند و رنه را به زير چانه اش خون و ناله سر به عقب افتادن روی زمین است.

  روى پاشنه چرخيد اسپينه.

  "من آمده
ام تا شما را نجات دهد، ارتش ما می تواند اجرا شود! همیشه با هم باشد...میکنیم استفاده از دكتر الكس و مراحل سويفت را روی او بود. ما تا ابد زنده خواهیم کرد، ما سه نفر...

  ارتش به مو سيخ ايستاد balled مشتهاي او شد.

  "تو به من گوش کنید، شما دیوانه braud! شما را به عقب بكشاند، را از نظر من نبود! اين فكر مرا می خواهید necrophilia شليك كردم! تو مرا از من بماند!" سپاه را به كابین Datsun مراجعت كرد. از جایی که او بازنگردد، رنه زمین متوجه شد كه يك شركت كننده مايل نبوده است که اين رستاخيز است.

  خانم اسپينه دلر او سرش را به یک طرف. او WAN را با وحشت و انزجار با ترساندن ناگهاني پر شده است.

  "Necrophilia؟ من از بازگشت مردگان با شما باشد و اين حرف را به من چه؟".

  او آهسته به او نزديك شد صداى تيز خشنى داشت درمى آميخت. رنه در مراقبت choiceless بلاتكليف است. با خشم و غضب اسپينه چيزى نبود كه حيوانات، و هيولاهايي، یا حتی فیلم ها است. اين نگاه در چهره اش آرامش است. خصومت نیست اما عشق است. عشق به درد وحشيانه سربازان ما برندگانند. دردی که او را در رسيدن به رهبري خارج شده و ارتش را به زنجير بکشم بالا. او آنها را در هم شكست و آنها را مجبور به پایین دست هايش بمالد.

  رنه جيغ مىكشيد و نگاه دور شد. الكس با صداى ناله از وحشت و اشبهارى اسكارلت مى دانست كه ارتش در پايان اين وحشتناك تر از صيم قادر به بستن ذهن او به دور است.

  را در هم شكست و زنجير اسپينه خارج از تنه و شروع به قرعه کشی به بدن از بین برود.

  "شما رفتن به جهنم تو با من فرزند-" هرگز به پايان برد. او مدوّن اسپينه برخاسته بود تازه بدن خيلي زياد است. چشمانش را در چشمان خع گيجي و فوری او فرو مي ريخت.

  در آن، چند ثانیه برای رنه به درك او مرده بود. او ارتش را بچرخان لگد او را بر روی شکم خود ش نیست نگاهی به صورتش.

  "اوه خدای من!" مرلين مونرو به صحنه نزديك شده بود. سية نيک بود و زير بغل او را كشان كشان از جنگل است. Rabid فوم پيگيری پایین گردن و چشم دورش حلقه زدند.

  "الكس! چه چیزی را با چه چیزی اشتباه است؟!" او را بر سينهء gagging.

  "تو نمى توانم بگويم او آمدن آنرا نداشتم، مرلين مونرو بود. گاهى اتفاق مى افتد كه به زندگي مردم بدكار و فرمایشی آنها را به عدالت است. اما در مورد آن خانم، او را خوشبخت تر مى بود. هر چیزی که به درد آنها از اين راه بود كه او هرگز نمي توانست ثابت شود." رنه را وادار به خودش به پا كرد.

  مرلين مونرو و بالاخره خودش وارد عمل بيزار بود.

  "معلومه هم احتیاج به نجات بچه ها درست است؟ بنظر میرسد که خدمات پزشکی را در اطراف اين مناطق کاملا فاسد هستند؟ ما چی؟" مرلين مونرو درصدد برآمد كه فكر ميكنم سريعتر امكانپذير است. قبش در نوک زبانش است. ا بالا میآورد فقط به خاطر اينكه دوست داریم جز برای چند ساعت.

  "ما آنها را افسران بلند هستند که در آزمايشگاه سيار " لیچ استدلال کرد. ما ممكن است كاركنان بيمارستان در اينجا فاسد Durango، ولی تنها چیزی که ما داریم. چند مسلسل دستی جهت آمده، در واقع وقتی شما باید به زور از پزشكان مرگ وي را به انجام مراقبت اورژانس!" رنه ساخته شده و در خط یک زنبور برای صندلی راننده است. اكر در سمت چپ قسمت مچ کارد برد. احتياج به حفظ آن جدا شود بمب گذارى تكريت همراه با هم آنقدر از او خون روبان گوشت درون آن را به عنوان ممکن است.

  مرلين مونرو 1255 نيک در پشت آن است. او را بلند كرد و الكس رسيد به دامن است. سپس خود را در برابر سينه و نيک هم پسران برگزار می شود.

  "داستان پليسي! دست چپ شما؟! شاید من باید یک درایو؟".

  "ضرورت مادر اختراع شد، اهه؟ من یک درایو را با دندان مي خواهم اگر من رسيدم! محکم بنشینید، خفه شو و اينطور بدوش آن پسرها!" رنه گاز را لگد كرد.

  فصل 16:

  "روی زمین آدم تصور نمىكردكه شوخىكنندگان!" افسر هدف او در 22 مارس 1813 منتشر Glock آسمان و گلوله خاموش شده بود. اين پژوهش و دستياران آنان زانو flinched اصابت کرد.

  بود در جستجوی ان میگویند آزمايشگاه سيار با دستکش پلاستیکی سفید است.

  "شما را باور نخواهم کرد مثل مواد غير قانونی آنها که باینجا آمدهاید به دست! من فکر میکنم همه ايمان از دست رفته ام را در كاپيتول هيل" برخي از سوختن باروت twirled سبز روی نوک انگشت خود. Datsun Mr را از ميان درختان مانند انجيل تاريخ اسبهای عربی محسوب می شود - از طريق يك مزيت بوته زار و الأن در جلو آنها را متوقف کنید.

  ما نياز به كسب اجازه از افراد مظنون به امانت!" رنه از خواب پريد روی صندلی راننده انداخت و دستهايش را در هوا، در حركتى تسليم كند.

  "شما فکر میکنید چه چیزی باعث میشود که ما میخواهیم که شما اجازه بدهید؟" راجرز تحت تاثير بر پاهاي او را با لبخند smug.

  "آیا علما Durango که چگونه این چیزها معکوس رنه پيچيد؟" او سرش را از روي شانه. indicatively مرلين مونرو غفلتاً از ماشین آویزان با يک پسر هر کدام از بازو قطع شد. Nicky اخلاط سينه خون بالا همراه با فوم حالا. الكس غش كرده بود.

  "اوه خدای من!" ان میگویند دهانش را پوشانده بود.

  راجرز از روزهايش تبديل چهره دخر كردنكش زير بارنروئى كوپ empathizing والد به نقل از ديدن بچه های در حال احتضار است.

  "بسيار خوب، ما داریم که مردم را به صحنه اين جنايت نيمتنه و راه را برای یک عمل جراحی backwoods" او شروع شد که درچهارراهى با او دست داد.

  "بسيار خوب، Rodeo دلقكها. زمین خاموش شد! اگر می خواهید به من شليك كنيد، سپس من هر كلمه بينديشند. شما برای تثبیت آنچه را که اين بچه ها را در هم شكست." راجرز گلوله به پاي افراد مظنون به حرکت است.

  "ما نمی توانیم کمک کنیم. دکتر باعث شد كه به علت سطح سرمي apoptosis سريع است. او در دقيقه مرده خواهیم بود." یکی از پرستاران وسازمان نيک خيره شده بود.

  - شما سعی میکنیم یا شما تيراندازي كنم. ديدن به عنوان قانون به وضوح ناموفق در اين وضعيت
با بودجه شما dirtbags، در واقع من تنها چيزى است كه در ميان شما ايستاده است و با گرفتن." راجرز را با قتل او را زير خاک برنج و پيادK ن كبودپوش دوان دوان است.

  معاونان پژوهش به صورت اشاحى كوچك خيره در پسرها در حال احتضار است.

  "ما نمى دانيم چگونه است." وی گفت كه چند تن از آنان در همان زمان است.

  مرلين مونرو پائين به زانو در وحشت است. این اتفاق است.

  "My-My ..خون...قلبها تندتر حرکت بیشتر به از كار افتادن ..." الكس بيزار بود و معجزه آسا بیدار شد سر صحبت را از آن بيرون كرد.

  "آن چیست؟" پسر، مرلين مونرو تبديل به او نگاه كند. او در سینه او را كتك زده است.

  دکتر گفت: "چیزی در حدود دو نفر...در مورد حكمراني...اين يک کارکرد enhancer، درسته؟ آن که شما را مثل خدا...حتی هیچ چیز مصون از زهر؟ شما میتوانید برای استفاده از قلاب و IVs و مرا به این دستگاه Nicky..." سرش را روی سینه او 2007.

  "اوه! من فکر میکنم من من میدانم! آنچه او را به خودكشي حاکی است اما ممكن است در واقع کار!" پرستار چشم سياهى مى فهميد.

  "شما؟" ـ مرلين مونرو، اگرچه گذشت و چشمان او احساس ممكن است درك كنيم.

  ما در اين بحث در بعضي از مطالعات ما هدیه ارگ است. امكان شفاي بيماران با استفاده از دو تست موضوعات واحد Electro-Organic ما آزمایش قلب او را با دستگاه پمپ بتن) به خون آنها به يكديگر است. آنها هر كدام با دريافت شود، حجم خون اجساد به جای تنها يكي است. هرگز قبل از آزمایش شده و طرز غلط می روند. اما با خون بيشتري را به زهر را منحل و neurotransmission پاسخ نمی دهد، از هر دوی آنها به همديگر را در سلول ها...ما ممکن است قادر به استفاده از مواد شیمیایی به نيک را معکوس مسمومیت غذایی و حجم خون اضافی را به الكس را متوقف كنيم به تدريج به دليل ايست قلبی ناشی از دستگاه unhook." پرستار ترساند حالا آشكارا می بلعيد.

 

‹ Prev