by Tina Johnson
او راضی با نوشتن یادداشت شروع شد ﻙه آنان نیاز به مراسم عروسی و اهw.آنها هیچ وقت چه ,به آنها ضربه همه آماده است برای طرح ریزی ﻙرده و قبل از این ﻙه حتی بشولانید دمبهای آنها است.
****************************
هانتر پیاده از پشت در خانه خود را با غبار آلود و او را با خود به جنگل عمیق و به راه افتاد.سرانجام به پشت او را به یﻙ درخت و او را بوسید.پیراهن او را بالا تا ززدن او می توانست او را نوازش ممههای بزرگ فشار او را به چوب بود.
"زیبا,مهدار قأسفم لطسمى منغص"امروز صبح به او به عنوان آهشه بوسهبدهد فشارپایین در برابر او گردن و راه خود را به گوش او است.
"مادر شما چیز دیگری است,منگیده مهدار"نواییده,به او و به عنوان دندانهای خود را بر ضد او گاززدند پوست است. "ما یﻙ تعداد زیاد به صحبت در باره,مردشﻙارچیی.
-بله,اما ما می توانیم صحبت و بوسه ,پوزخندزده مردشﻙارچیی"بعد او را بسته و سپس او را با فشار خود را بر لب ها پنچرهای.تسلط بر زبان او را دهانش را باز کرد و او را بار دیگر در ﻙلمهedgewise.برخیدنی سترپوشی زودﻙشیدنی پائین و او را بر تن تنﻙهها پوش بندﻙفش فغط تا آنها در دست خود را به محاصره خود و همچنان به کار خود ادامه خود شروع به ﻙشیدن سترپوش.زودﻙشیدنی سترپوش او را با او موفق شد تا او را به خروج خود را از یﻙی از پاهای او را بلند او را در آغوش خود است.
"من در اطراف پاهایتان را پوشانید,ﻙمر"به او دستور داد او را در مقابل او را باز درراباشدت بهمزده الرضام لیزخوده یﻙوری خود را همه جا در درون او را در عین حال است.مهدار پوشانیدید پاها و دستهای او را در اطراف او را چسبیده و او شروع به وی را در برابر ایران واقعا میتونه درخت است.
احساس در راه فشار او را دوباره به وغ وغ او را از طریق پیراهن و دانستن آنها در طبیعت را با این حشرات و کثافت,احساس کرد که شیطانی چنان است.او عریان و بیشتر با باد پیراهن او را با این همه ززده را به گردن او را چنان او را ببینم موردتوپ وتشرقرار ممههای بالا و پایین او را.
((شما بسیار زیبا و دوست دارم شما را تماشا میﻙردم,کوم زیر لب به خود را با تلمبه به او لمبرش او گرم و مرطوب و عضلات اطراف او را محﻙم او وقتی صحبت می کرد به ﻙثیف وی در ادامه توضیح چگونه او را لمس ﻙنم و او را به ﻙاری ﻙه او است.او خود را پیچیده در اطراف او ته به بازوی وی را بر دست و از طرف دیگر خود را در میان آنان را چنان به او می توانست بازی باclitو ﻙار او را پیش از نزدیﻙ او را آزاد کنیم.او دوست داشت او را,او را به انگیخته کوم.
"من به شما احساس خوب",و غبار آلود خود را بست و سرش را اجازه برگشت و سآیده نوﻙدار در برابر درخت به عنوان آلت تناسلیتان زیرسهو تاهمیخورد یﻙدست میان و درون او را دفن و است.او توانست احساس او در ساختمان تنش ها و ران درد معده را به عنوان ایجاد شده بود.شوروهیجانی او نزدیﻙ می شود.افشردنی سفتتر خود را علیه وی او ﻙنده ناخن خود را به دوش او است.چند لحظه بعد,ستارگان در پشت سر او منفجر شد و به چشمان او را در آغوش خود تکان داد و اجازه بدهید یﻙ آخ و اوخ خفه شود.
مردشﻙارچیی متاثروادارsquishedاو دست خود را در برابر این درخت سخت,دست او را در اطراف خود پیچیدن مو وی او ﻙشیده در برابر او به تنگ به او و درراباشدت بهمزده خود را به اوج خود است.او هنوز هم از خود رها اقشعراری هنگامی که او را بر لبه و ریختن و در همه جا بذر خود
تواتری نفس و ﻙمی هم از بعد از ظهرgigglyمردشﻙارچیی برخید دوشداده ورزش و لباسها را در پشت خود را در سترپوشی.
دست خود را از او,با فشار به او بوسه بندانگشتهای.این هرگز خسته ﻙننده را با چنان,مه آلود آزاد و رها کند,می توانست با هم هرگز خسته شده و رشد با او است.
"تو را دوست دارم",مردشﻙارچیی فسفس بخارمانند,صررتهاى. "من می خواهم ﻙه شما را به ازدواج است.من امیدوارم ﻙه شما پاسخ مثبت خواهد داد;من فﻙر نمیﻙنم ﻙه مادر اجازه داد تا ما تعین تاریخ".
"من با شما ازدواج خواهم مردشﻙارچیی,ولی نمی دانم اگر من می خواهم مادرتان عروسی من,برنامه ریزی"بخارمانند. "من ذهن او,اما ﻙمﻙ ﻙند اگر من می خواهم یﻙ روز خاص گفته ام,بخصوص اگر من فقط یﻙ مراسم عروسی بود.
"شما فقط یﻙ محفل عروسی بهتر"مردشﻙارچیی به او و سپس خر خر گازگرفته یخثکانى انکشتان.
"هر دو راه میرود ,"مهدار نخردی کردند و خنده و بازی به او داد و واگرفتند بازورپیش در جنگل است.
هانتر باریﻙ وامیگرفتم چشمها را بست و بعد از او است.او روزه می گیرند و او هیچ مشﻙلی با استفاده از درختان و بته ها تا براى پنهان میان تغییر رهنمائیها.اگر اتاق بیشتر بود که او را از دست داد و او را فریب ثعبانی سبقتگرفته و شکل,اما اتاق ﻙافی وجود ندارد,با گرفتگی از درختان است.اتﻙا به بسط داده خود را دنبال او,سترساهای خوشبویءی.
سرانجام به او را گرفته از پشت درخت بزرگ پنهان و او را بعهده گرفته است.
"او گفت:"من,و ادعا کرد,فشار یک مومن را به دهان و بوسه افشردنی بدن او را به کثافت را به عنوان کرد او را در صدر,دستدادنی متاثروادار او است.او فقط وزن بدن خود را به دست او و قثنکرانه درتله لوشیده او علیه او را قادر به خلاص شود.
"خداوند,شما سنگین,"مهدار یهثى نخردی خندیدن,گفت:.
"اگر شما میخواهید به بازی با من یقین,شما می توانید دست گرفته شدن"مردشﻙارچیی یگفت گاززدی و بعد از او را به دوش پیراهن اتوزدنی بوسه دیگر را قبل از دهان او است.
"آه,من می توانم به شما دست مردشﻙارچیی.بهتر است سوال این است ﻙه آیا شما به عقب"مهدار او گفت?و بعد از آن یﻙ ﻙمی شگفت انگیز او را باز کرد.سپس او را بوسید.او ممﻙن است بزرگتر و قویتر از او بود,ولی زنانه خود بود و در اینجا قدرت است.یﻙ ﻙمی لوشیدنی درست و... دقیقا.این دقیقا همان واکنش ثابت فرقی بین زن و مرد است.آسیابﻙردن لمبرش او را بر علیه او را به لبخند او را توی سر درریه.
&
nbsp; "ما هم ﻙه در حال دوباره داخل کاملا با این وصف,مردشﻙارچیی"سبقتگرفته مLگفت او را از دایرۀ مچ دست و سرش را فژی.
"خوب",و بعد از آن و خنده گفت:بخارمانند تمدداعصاب به عنوان خود را در آغوش او را به بهشت و دوباره است.
هانتر خاطر چه در آینده برای آنها برگزار شد,ولی او مى دانست که پیش از به یافتن است.با غبار آلود را در کنار خود احساس می کرد,چون او می توانست دست چیزی است.او نیم دیگر او بود.
*******************************
مهدار مردشﻙارچیی اصلا هیچ مشﻙلی با مادرم به او یاری ﻙسرداشتنی درصددبود مراسم عروسی بود.این طور نیست ﻙه مادرم بود و یا مه آلود هیچ یﻙ از اعضای خانواده اش در اطراف ﻙه مراقبت و به ﻙمﻙ ﻙنیم.او میخواست,به یاد او را با عشق به مادر در قانون است.
این زن خوش قلب و روشن بود که او را دوست پسرش خجلتى.مهدار اصلا نمیخواستم بزرگ صحنه را برای او مراسم عروسی بود.او میخواست چیزی کوچک,آرام,شاید در یﻙ رشته از گل شده است.بهار تﻙمیل خواهد شد.ترانستsundressهای سپید و گل در موی خود کند.آن ساده است.مثل مردشﻙارچیی ﻙه دریدن لباسهای او را اندکی پس از مراسم عروسی آخرش انجام خواهم داد!
مشﻙل این است ﻙه خود را میخواستند به مهمان مامان,هر فرد آنها تا به حال دیده است,و وقتی ﻙه زندگی را به هزاران سال, بر شما دانستن تعداد زیادی از مردم است. و در غیر این صورت فوق طبیعی است. مهدار خاطر مى خواست چیزی است ﻙه بزرگ و مردشﻙارچییpouchkaاین موضوع بود.او خسته شده بود,از نگاه ﻙردن به پیراد ﻙیﻙهای,گل,و غذا ﻙه می توانست صدها تن از مردم است.
مهدار خیالداشته ردپارا تا او را از خود بگوید و او را به مادرم او را سرد جت ها است. آنها می خواستند ﻙه یﻙ خانوادۀ کوچک و مراسم عروسی و یا نه تنها آنها را دیوانه است.مثل یﻙ دختر و پسر و لاس وگاس لم احال!کردم.شدند,تنها چند ساعت از ایالت ﻙالیفرنیا است.اگر خود را به مادرم دیوانه,آنها می توانند فقط با داشتن آن چشم یﻙی از.
یافتن مردشﻙارچیی در گل الود خود را با گرامی و پنهان شدن در شکل سیر مهدار ثعبانی راستمی اتباع او است.بکذارد تغئیرمﻙان او را دیده ام که تعداد زیادی از چند هفته گذشته است.او سرانجام در ﻙلینیﻙ بیطاری واگرفتن,و او مصروف بود.هانتر بودجه ﻙم درآمد برای مراقبت و اورژانسهای بیطاری ,بیجنس برنامه های عقیم مهدار او را می ستود.حالا این را با گرامی خود را,گربه در زندان به پول نقد در بانﻙ جهانی بنظر نمیرسد ﻙه به همین اهمیت را برای او است.
((مردشﻙارچیی,من می دانم شما میتوانید به من گوش,پس گوش".مهدار متظر سبقتگرفته,به او و بینی خود را به او نگاه ﻙردم و حق دارد در نظر است. "اگر شما خواهان رابطه جنسی با من,عریان تر,و دوستتا لوشیدن,نام شما یﻙ راه برای متوقف ساختن از مادر شما یﻙ ﻙابوس عروسیمان.اگر شما جلو را پلان های او,من می خواهم به ا مروز.من هنوز به ازدواج شما,اما من نمی توانم در یﻙ محفل عروسی دسته سرشار از صدها تن از مردم نمی دانم.خواهر شما و خانواده شان را آن قدر سخت خواهد ﻙرد من است.
مردشﻙارچیی سرﻙوفتداده دنبهی خود را ﻙج نهاده و سر خود را از پهلو به او دادن ثعبانی رابﻙاربرد مهدار بداخمیی بود.
"من قبلا داضه زیرگلیمزده خودم است.شما فرزند خود شما است! جدی هستم, من فرار خواهد ﻙرد اگر در آنجا بیش از یک چند نفر در مراسم عروسی بود.شما نمیتوانید یﻙ مراسم عروسی خود را با هیچ".مهدار بقراول عروسهی ,انگشت به او زد نفسم بند است.شما نمی توانید پنهان اینجا بیرون از مادرتان پس شما میتوانید با این جلوگیری شود.من در خواب بیطاری امثب ﻙلینیﻙ و هر شب تا زمانی که شما او را از شر یا توقف او.
تغییرمسیرداده مردشﻙارچیی به انسان است و تصرف در آغوش مهدار,دادن به او بوسه دشوار است.گفت:"من با مادرم,ولی شما هیچ جایی نمی رود"عشق من است.
"توقف آن است.من باید به شما دیوانه به او گفت,استحیاءی اتوزده برهنهی او هنگامی که بدن او را در برابر است.
اما شما وقتی عصبانی زیبا است.گونه هایتان شروع به برق و شما همه,اتشزده.باعث میشود ﻙه میخواهم به شما در اینجا در غار احاطه شده زمین گنجینه مورد علاقه ام در سراسر جهان است.شما عزیز"مردشﻙارچیی فسفس مستولیمی را به او و او را بوسید.
"آهای,من.من یﻙ شخص به او یادآور شد,مهدار"او را به عقب هل دادن است.برای کسی که مایل به اژدها برشهرشان در اداره ﻙنترول او انصاف استقلال خود را خوب است.او می کوشید تا معقول,و قدر این تلاش دارند.اصلا همیشه او به طور طبیعی را به عهده بگیرد و یا ﻙنترل سعی شود.اما,او می کوشید تا مصالحه شد.
مهدار پنهانی بسیاری از رفتارهای خود را یﻙ نوع سر خود ادامه داد,اما او هیچ وقت آن را بپذیرند.اگر او مى دانست که دارای برجستگی را دوست داشت و از طرف او را حتی یﻙ ﻙمی ﻙوچﻙ,او هیچ وقت او را برای توقف هنگامی که به او نیاز داشت.
"شما ممﻙن است یﻙ شخص,ولی شما شاه مات من است.تو قلب من است. همان طوری ﻙه من شما را خود)). مردشﻙارچیی یگفت گاززدن,در گوش او را سخت است قد علم فﻙر است.
گفت: "خیلی خوب,مطمئن هستم,من می توانم با شما موافقم ﻙه منطق,تا حدی,ولی لطفا با مادرتان.گدآی مهدار او را بار دیگر ثابت قدم و از او خواست که نگاه می ﻙنیم.او فقط خواستم به تمرﻙز بر کار او, و رابطه اش با مردشﻙارچیی.او نمی خواست ﻙه برای برخورد با تمام هیجان و درام به نظر هر ﻙس دیگر میخواستم در آن موقعیت است.
گفت: "خیلی خوب مهدار.وعده می دهم ﻙه من,مادرم و سعی ﻙنید تا او را به یﻙ ﻙمی به عقب"مردشﻙارچیی او قول داد و سپس او را بوسید و اغفال ﻙردن به احساسات او را از پشت به او را تا زمان و فشار علیه او را به پستانهایش هنگامی که خود را به دست آنها را به جام جهانی را ریز ریز بزرگ بود که بفهمپم مردشﻙارچیی قادم پشت و نگاه به سقف غارها خود است. "آه,ﻙه صدا هم خوب است.
"فﻙر میﻙنم شما فقط مادرم بینیمی خانه"بخارمانند پ�
�سید که آیا نیم پیش خودخندیدن.او حق دارد ﻙه چگونه او شده بود.
"مامان چه فﻙر شما"بانگزده مردشﻙارچیی?هنگامی که پیاده به آشپزخانه و ﻙثافت ﻙاری را دیدم.
"من می خواستم به این نسخه نمیداد,اما ظاهرا وقتی آنها را چنین توصیف کرد ,مواد منفجره شدن l.i.eمستعل توانست.این تصور می شود با اشاره به مزه دار را به خاطر قدرت تفنگ است.من فﻙر میﻙنم من زیاد"به نظر می رسید,گفت مادرم روح بى آلایختش خبر داشتند.
"من"اوژولیده مردشﻙارچیی نسخهنمی دادید?و او به مادرم ﻙاغذ است.
به دنبال آن,مردشﻙارچیی پائن دردداده را بیان داشت. "مامان,نسخهنمی دادیم این است که به تیر اندازی واقعی گردزد.همچنین این نسخه نمیدادند یﻙ ﻙیﻙ تولد شده باشد.این دو متفاوت است.دستورالعملهای شما تصور می شدند تا آنها را با هم مخلوط".
"خوب,توضیح میدهد ﻙه"او گفت,با نگاه ﻙردن به تنور,که در این هنگام در قطعات در سراسر آشپزخانه است.دروازه را قطع ﻙرده بودند و در اتاق به پرواز,محموله دیوار است.شیشه را از اتاق در تمام زمین خرد,و در داخل یﻙ شبﻙه از قطعات بود که همه فقط آنجا نشسته هنوز سیگار است.