Book Read Free

Mystery: Suspense: The Lazarus Phenomenon: : A Private Investigator Mystery Crime Thriller: (horror, thriller, science fiction, mystery, police, murder, ... (Marie Avalon Mystery Crime Series Book 1)

Page 92

by Josh Law


  فصل 13:

  "زندانی در ماشین. وي بيانيه اي را در نوار" مرلين مونرو hopped بيرون Datsun Shotgun صندلی و در آغوييى Riggs عمده تلفن همراه او بود.

  "من نمیدانم دست چپ را بر بيرون از اركان Avalon، آسان است. ولی باید بگویم الان است. خوب انجام دادید." كلاه خود را قاضي القضات او چنان پيشبينی گرديده است.

  رنه hopped از بیرون صندلی راننده و نگاهى به داخل جنگل شب مه آلود است. چشمانش ديد خره! دود و Nicky ایستاده در وسط آتش است.

  من به او گفتم كه تو. این فراتر رفته و به قلمرو آنچه هست و آنچه كه هرگز نبايد..." بود كه الكس نامرئي در سايه درختان است. صداى خود را فراتر از خشم مي لرزيد مدبرانه ابهامانگيز بود.

  با اين كار شما متوجه ام که بیشتر از شما اجازه بدهید بر روی تلفن، كودك است." قاضي القضات Riggs عميقتر سايه قدم گذاشتم و با تعجب به عقب تنظيم كرد. چیزی نخوردم با الكس درست است.

  "بعضي چيزها را انجام بده. در خلوت، ارجح است، اما این یک گزینه واقعا این بار. من چیزی را در جنگل ديد. ممکن است آخر من است. اما مجبور بودم. من از يكي از آنها خواستم در آزمایش دیگر بکنیم...بعد برادرم." كافى است.

  الكس قدم گذاشتم از سايه ها. رنه دهانش را پوشانده بود.

  پس از آنكه كت خاموش خود را چيده بود، اكنون مي توانستند ببينند كه پسرك را پوشيدن زره بدن چسبیده بود كه با جليقه 6 دلهاي هر اضافی مطابق با 6 adrenal غده است.

  "من متاسفم که باید به حل اسرار است. واقعا خود من هستم. اين داستان من مایلم بگویم. بله، من خیلی خوب سیب زمینی داغ است. شما میدانید که از گفتن واژه ها قدرت دارند؟ واژه ها مرا به پایین مثل یک مبارز جت است. من ناچار از يك انتخاب است. آن یکی دیگر هم اضافه شد به قلب اين جليقه يا پوشيدن آن خودم. ببینید، من به عشق تو برادر من هیچ ایدهای ندارم درست مثل اين است كه مگر اینکه یکی از آنها را از آن خود نمی توانستم دوباره به او اجازه مي ميرند. ببخشید...من نمی دانم چطور توضيح بدهم...اجازه بدهید من به شما بگویم." الكس سرفه میکرد و دستش را بالا برگزار مي شود. چشمانش بسته بودند كه تقريباً squinted دردمندان حتي ثرچه نور در اتاق اندك بود.

  رنه ديدك روز موعود است. او كه نمي توانست تعجب خود را پنهان كرده اند دردي چنان خوب هنگامي كه ايستاده بودند در خارج از نوار است.

  "بابای من خیلی زیاد بود، حتی همه آنهايی كه در بالا از مقام نظامي آمريكا تا پيش از اخراج زخمهاي شرافتمندانه انتقادى در زدوخورد که افغاني است. وقتي به خانه آمد، مادرم گفت: او هميشه وسواس تحقيقات پزشكي. تنها بازیابی آن خود او علاقه مند است. وقتی در بیمارستان، خود را کاملا در اختیار پروژه اي كه به منظور بررسي فرايندهاي resuscitation میدان جنگ و زخم بسته شدن سريع است. پدرم خودش را تسليم نمونه خون به علت خوبي كه مي پنداشتند.

  آنها ميگويند كه ويرانه هاي بد اخلاق شركت كند. بنظر میرسد که هرکسی که یک ضرب کرد و نمیشنوی؟ لوسين سويفت حلق جراح بود كه در همان بيمارستان تحقيقات چتر پدر من رفتار كند. چگونه است كه با يكديگر ملاقات كردند. لوسين بود gung-هو را به مداخله در مطالعه و تحقيق از پدرم را "ناهنجاری" adrenal تكاملي است كه سرانجام تحت تأثير او به صورت خوك گينه در تست خود است. دولت ايالات متحده بودجه اين برنامه با قصد تحقيق خواهد كرد كه در نهايت توليد آنها با "سربازان" دورگة سکتور خوصوصي روى دست گرفته شده است. نظاميون نايل اعجوبه كه قابليت تطبيق دهند به اندازه adrenal غده خود سازد و از عضله اضافی برای کمک به عملکرد مواد شیمیایی مثل پتاسیم، يعني در واقع خودشان را طبعاً resuscitate. يك نسخه از چه قدرتی به سرخجه اليعازر" ناميد. Darwinism Zombie ملاقات می مانند اسپارت و چيزی نمی دانم.

  از بعضى اعضاى دولت ما از قدرت آنها و سوء استفاده از بودجه شخصى در فراخواني بانک فردي است كه كتابها و بيانكا تاسيس كليساي سانتاماريا در اينجا در خانه كودكان Durango در حدود 22 سال پیش است. اين بود كه يك ماهواره فاستر خانه روگرفت توانستند تمام فرزندان تست موضوع# 1(پدرم) خاموش مي شود و براي كار پژوهش را درو كرد. ببینید، هر كودك و يا زنده زنده در سانتا بيانكا را در واقع پدرم را بزغاله اي حياتي است. به عنوان بخشی از برنامه بود و پدرم برای اهداء اسپرم برای بار زن را به طور مصنوعي با چنان inseminated باشد همان گونه كه بسياري از موضوعات به عنوان امكان بالقوه است. وي همچنين تحت نظارت دقيق مبني بر آزمايش با مواد مختلف و داشتن روابط جنسي با زنان را اغوا مي توانست، با فرض اينكه در نهايت درجه تنفرم می آیند از تمام آن را. لازم است که ببینیم اگر هیچ یک از عوامل biochemical ذاتها يا فرايند صميميت جسماني تغيير موضوعات تست خواهد شد".

  الكس را در سینه خود نگاه داشت. در اين هنگام، حدود خلاصی مریض شود.

  معلوم است كه آن را "بابای من تاکنون دقیقا 8 بود بچه هایی بودند که در نتيجه اين دستور داد. من یکی از آنها بود. Nicky ديگرى است. اين بچه ها كه اندامها در اينجا ما 6 برادر...

  الكس نگاهى به آسمان اشك در چشمان خود را تشكيل داد. وي grit دندانهايش را به عنوان بديهي است كه باعث شده او جليقه افراطي در رنج است.

  "يك تيم فاسد و سياه و اوپس از ماموران تحت فرمان است. موضوعات خود را آزمون مي بايستي تحت شرايط سوق الجيشي سفرهايي به قتل رسيد تا ببینم چه خواهد شد در زير هر کار resuscitation نوع مرگ برادران من در اينجا كشته شدند با ماشین در حدود 4 سال پیش یک شناور غرق شده است. آنها كوشش كردند و نتوانستند باعث سرخجه در آنان اليعازر است. به همین دلیل برای آنها به اندامهاي ذخيره بودند، با استفاده از بررسي موضوع ديگري را در تنظيم اين اندامهاي تحريك resuscitation یا هر چه.

  سپس اين زنان كه صميمانه با پدرم بودند، هدف قرار گرفتند. آنها سعی میکنم ببینم روند واكنش شيميايي در مغز است که مردم وقتی به هم مثل موضوعات' مي تواند به واكنش نشان دادن آن چه كه هم اكنون معروف به "adrenal ا
سپينه1" استخراج كرد. آنها می خواستند این کار را با او دوست داریم زنان فقط با یک بار یا چند بار مانند ميجنگيدم Avalon، و كسى كه با او رفته بودیم برای سال مثل مادرم. او در معرض مقدار زيادي از آن چیزهای شیمیایی سرطان وقتی پدر و مادرم ازدواج كرده بودند، براي اعمال نفوذ در روند سرطان آنها در حقیقت واداشتند. من نمى دانم چگونه، اما بعد از آن کار را انجام می دهند تعداد زیادی میکنم عاطل ظاهرا! به هرحال آنها مادرم را كشتند، پس آنها را محاكمه كند، و بازگشت به زندگي. آنها حس کارآگاهی Avalon Durango كشاند تا بتوانند تلاش whack و استفاده از او براي اين پروژه نيز".

  ضط ترشدى الكس را در خودش نگاه داشت.

  "آزمون هاي تقريبا همه آماده حرکت به بازاریابی است. همه اينها احتياج به اين بود كه اگر مى توانست ببيند استفاده از تشعشع و مواد شيميايي را در معرض تست موضوعات متلاشي شود و آنها را به سوي آن ها شامل برخی از پدرم را بيان نموديم. پدرم از کلرادو است. تمام خانواده اش را از Durango این منطقه است. به همین دلیل مطالعه انجام شده در اينجا بود. پس وقتی ما این فصل رسيد!...من حاضرم به بستگان مرده اند و با کمی تفریح...

  در تلاش است تا نفس را براي اين كار بسيج توضيحاتي الكس monolog باعث درد شديد شود. خود را خم كرد و خون سرفه کردم. آنگاه چشمان سياهثى را در حلق او مى شوند و يك صدا مثل يك گاو نر در حال احتضار است و قورباغه است.

  "جليقه...شما چرا؟" رنه بود كه در آستانة نابسامانی ذهنی است.

  "این چیزی است که یک جوری مثل يك دستگاه و يا حمايت از زندگى چيزى است. اين پمپ ها را به خون بدن من 6 بار سریع است، چون اين آثار در دل یک باتری 6 انجام دهد. اين غده ها 6 adrenal استفاده می کند برای افزایش عملکرد با من مطرح است، به هرحال بهتر است به قلب واقعی استفاده از یک دستگاه، اهه؟ آن چه به من گفتند. من میدانم آن است که همه را به كشتن من به پوشيدن و اگر من کردن...من جائز MA حمله قلبی!" صدای او را در حال احتضار بود و حالا از بین لبانش سرخ بودند. در حالىكه اسبهاس او زانو مى گريد، از تلاش آن را به دست گرفته بود حرف بزند.

  در آنجا ناگهان كف زدن.

  "توضيح شگفت و اسكندر! شما ممكن است روزي مرد بزرگي بوده است".

  همه چشم افتاد، دكتر سويفت او مي دود بيرون. هر افسر حاضر سلاح کشیده است.

  شما مى دانيد، سرباز خوب مثل شما، الكس، نمى دانم مقصود تلفات اين آزمايش شد. من می خواستم و خشونت هرگز نمیشود اسمش را هم قتل است. همه ايمان داشتم كه اين علم بتواند مرهم من به همه شما. آيا نمى بينيد؟ ما مرگ را تسخير كرده است! او قبل از اینکه به هرحال...

  سويفت در چهره اش چنان تغيير كرد كه از نوع دکتر مرلين مونرو ملاقات چنين کوتاه مدت پیش در سانتا بيانكا را دارد. حالا سربي رنگ سبز پیچیده شده بود و بر اثر جنون در درون او افتاده است.

  "برنامه یک پروتکل خاصی صورت داده است. ما برای آماده سازی آن بود كه از يك سوي تكانه هائي نظير نيكولا شورشي است. يک سرباز بجوبحهء بخگ ديده برد همان شتاب قابل کنترل شده مانند سلاح هسته ای است که می تواند توسط هر کسی است. پس ما به مراحل اضافی اطمینان خودرا به مرگ بود، جاودان است." لوسين اليعازر يك سرنگ با توليد يك مايع شفاف است.

  "من هنوز اعتقاد راسخ در علم است. مثل Grecians كهن، چهره ام را از منتقدان و جوخه اتش براي من دستاوردهاي افراطي است. من هم نيستم، اما يك فرد بد است. من از مرگ جهان را درمان كرد. در همان زمان، من به احتمال حقوقي منسوخ عادل است. شود، ديگر به شورشيان است. نه بیشتر در حال احتضار است. نه از ترس و درد! من به شما ابلهان مدينة فاضله است! من ديوانه ام و علم و جملگي شاگردان من بود. من هر چه به پایان پیاده روی نمودیم و به شما اجازه می دهد برای فدرال uncorrupted جسم من است. نه جاه طلبي بيشتري وجود دارد که در ذهن من است، بايد آخرين شهيد علم شده است. جنجو / کره جنوبی را که پس از من خواهد بود، البته احتمال شفا يابد. یکی از کارهای گذشته ام را به انجام رسانند. من بايد از شر زمين نيكولا Avalon!".

  بلافاصله اتفاق افتاد. هيچ وقت به نقشه خارج از زنجیره ای از مراحل بعدی است. مرلين مونرو به جلو پريد و رنه گرفتار و الكس زير بازوان. دو دستش را به زمین و سرشان را پوشانده بود.

  لوسين واژگون شعلهها دماغم دماغم كوچكي از گاز اشک آور شد. از اينكه افسران بود. سپس در آنجا بود صدای مردگان را يكسره به عنوان آزاد را شكست داد. نيک به گوش مى رسيد، صداى فريادهاى rousting چيزى بر دين" از ازدحام خشمگين بود.

  در پايان هم خوب برای هر کسی.

  فصل 14:

  مرلين مونرو احساس بسته شدن در زير گلو به اثرات مواد مخدر است. رقصيده بود آشوبي را در ميان جنگل است. الكس gagging بود و صداها که در وحشت flick تعلق داشت. مرلين مونرو پیچیده شده به دور در بحبوحه او را ببيند در ميان مرگها و رستاخيزهاي تشنج شديد در اين زمينه در كنار او بود.

  "من به او! پس از آن پسر شما بروید!" رنه گلويش خارج از كلمات و مرلين مونرو در دست تكان داد.

  جنون بود. او آن قدر كوچك در ميان آن. مردم در اندام eights دويد. ماموران سعي داشتند در صحنه است. تيم هاي گوناگوني SWAT به بوى بد، چهره هاي پنهان در زير سپر plexiglass reflector. اگر قبلا به مرلين مونرو متحير بود كه او اكنون به يك ميدان جنگ مي دانست چه در جنگ داخلي بوده است.

  "آیا این کار در آمريکا، آقای دکتر! آیا شما آیا شما کار بسیار خوب!" نيک را صدا كرد. پس uncaring مطمئن و روبه رو شدن با مرگ، امسال براي سومين بار است.

  از Wakers واقعا خودشان را مسلح كرده بود. آنها با خشم و غضب مجهز شد. اين امر ممكن است كافي باشد. معاونان پژوهشى مى ترانم از جنگل است. مردگان در آمده و نمي توانستند آنها را از بین ببریم.

  مرلين مونرو را شكستند، از طريق اين درختان است. او پایه های توقف در او مرده است.

  آن شير برآشفت. آنها در يك حركت دايره مانند تیغه ها را با هلیکوپتر. ن
يک به عذاب تبديل كرده بود كه او را به چيزى كه تقريبا حيواني است. فراورده هاي وحشي است. او مشت خود را به لوسين - ديكر جزى نمانده در گلو با اقدام مستقیم lunging کمرباريک وسرکوبرا گازي، اجارة ناخنهای دستتان را به اشك خود پوست است. دکتر به سرفه کردم و بر زانو كرنشى كرد. نيک او تا لگد او فرو مي ريخت.

  عريضثى را بر سر او ايستاده بود با لبخند بدكاران ویژگی های خود در سراسر.

  "خداوند بعضى از شما اكنون نمیشنوی." نيک وارونگی مردد بود، سرش را به یک طرف.

  "من مي توانستم تو را بكشد. من صادقانه شما را بكشد. به نوعى زندگى شما را تقريبا به همان بدی است که شما من را بیدار شدن از خواب آلودگی است. او تا چه اندازه از نظر جسمی sickens مرا به انجام این کار، در واقع من فکر میکنم من میخواهم شما را زنده بگذاريد." دکتر نيک، به معناي overpower خودش بود، روي شانه هايش و خوران او skyscraping چرخشی به پشت قاب دور شد. مرلين مونرو نفس او برگزار شد. بچه به او داده بود از بین بالغ بزرگسال تبديل شده است.

  ترحم نيک را به اشتباه بوده است. دكتر سويفت تحت تاثير يك معني نشناختن علمى است كه نيازهاي جسماني اش چربيد. با يك تكان چشم بردوخت که دره، كبوتر به جلو و غذايش به پاهاي نيک است. وي حفر شده در انگشتان او را مثل یک گربه سنگنورد رق خواهد شد. او جلو سوراخ سرنگ را در دل خود داشت.

 

‹ Prev